آخر چرا اين دروغ گفته ميشود که اگر با امريکا کنار بياييم مسئله حل ميشود؟ اولاً کنار آمدن را معنا کنيم. ثانياً يعني ما عقبنشيني کنيم. عقبنشيني هم کرديم، دست از منافع ملت هم برداشتيم، اما امريکا يک قدم از تحريمها عقب ننشست. اجازه بدهيد برايتان بخوانم. از ترجمه نميخوانم. اين متن توافقنامه ژنو در تاريخ ۳ آذر ۹۲ است. الان يک سال گذشته است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، فرمايشات مهم رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان و کارکنان نيروي هوايي ارتش در باره خط سير کلي مذاکرات ايران و ۱+۵ در پرونده هستهاي را بايد فصل جديد و نقطه عطف اين پرونده طولاني و بلند مدت دانست. ترسيم دقيق چارچوب ها به نحوي که در عين باز بودن باب مذاکره، حقوق مردم ايران را نيز حفظ کند، از مهمترين ابعاد اين فرمايشات بود.
به گزارش رجانيوز، حجت الاسلام سيد محمود نبويان، نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، در سخنراني مفصلي که در يکي از محافل انقلابي کشور داشته است، به تبيين و تحليل اين فرمايشات و راهبرد کلان رهبري معظم انقلاب در قبال پرونده هستهاي و سياست خارجي جمهوري اسلامي پرداخته است.
نظر به کاربردي بودن مباحث ارائه شده در اين نشست، رجانيوز متن کامل نشست مذکور را در اختيار مخاطبان قرار ميدهد:
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين، الصلاه و السلام علي سيدنا و نبينا ابيالقاسم المصطفي محمد، اللهم صل علي محمد و آل محمد و ادخلنا في کل خير ادخلت فيه و اخرجنا من كل سوء اخرجت منه.
خداي متعال را بسيار شکرگزارم که اين توفيق را به بنده حقير داد در اين شهر ولايي و شهيدپرور در جمع دوستان ولايي خودم در اين مسجد حاضر شوم و مباحثي را عرض کنم. از همه شما بسيار تشکر ميکنم اين وقت را در اختيار من قرار داديد، بهويژه از سرور عزيز خودم امام جمعه محترم انشاءالله که همه ما در مسير اسلام، انقلاب و ولايت باشيم.
مي گويند شما تا کي ميخواهيد با امريکا دشمن باشيد؟
نزديک به ۳۷ سال است که انقلاب اسلامي ايران پيروز شده است. در اين ۳۷ سال دوستاني داشتيم و دشمناني. سردمدار دشمني با ملت بزرگ ايران و به قول امام «رضوان الله عليه» شيطان بزرگ امريکاست. يکي از نکات انحرافي که امروزه، بهخصوص يک سال است که متأسفانه بهشدت در بوق آن دميده ميشود، اين است که شما تا کي ميخواهيد با امريکا دشمن باشيد؟ يک انقلابي انجام داديد، تا کي ميخواهيد با امريکا مقابله کنيد؟ ببينيد چقدر بيکار داريم؟ چقدر فشار در جامعه داريم؟ همه دنيا با امريکا کنار آمدهاند. شما يک انقلاب کرديد، بس است ديگر. اين همه کار و اين همه... بس است. الان راه اين است که برويم و با امريکا مذاکره و مشکلات اقتصادي جوانان را حل کنيم. کشور دچار مشکل است. درک کنيد حاجآقا! نمايندههاي مجلس! مسئولين! درک کنيد. مردم مشکل دارند. تا کي ميخواهيد دائماً شعار مرگ بر امريکا بدهيد؟ امشب آمدهام همين نکته را روشن کنم که متأسفانه روزنامههاي کلان اصلاحطلب و بعضاً فتنهگر، ماهوارهها و سايتها بسيار در اين نکته ميدمند. ببينيم اين نکته درست است يا غلط؟ اگر درست است ما هم طرفدار همين نکته باشيم. يعني چه که دائماً بگوييم مرگ بر امريکا؟ مشکل اقتصادي داريم. با امريکا کنار بياييد، مشکلتان حل ميشد. ميخواهم در اين وقتي که ميخواهم از شما بگيرم، اين نکته را روشن کنم که آيا اين حرف درست است يا غلط؟
اينکه ما با امريکا کنار بياييم يعني بايد چه کار کنيم؟
اينکه ما با امريکا کنار بياييم. لطفاً همهتان به اين عرض بنده توجه کنيد. اينکه ما با امريکا کنار بياييم يعني بايد چه کار کنيم؟ اگر چه کار کنيم امريکا دست از دشمني با ما برميدارد. از اول انقلاب تا حالا ما با امريکا دشمني داشتهايم يا امريکا با ما دشمني داشته است؟ با امريکا کنار بياييم يعني بايد چه کار کنيم؟ اين خودش نکتهاي است. يعني اگر اين ملت عقبنشيني کند، امريکا رها ميکند؟ دست از چه چيزي برداريم، يعني با امريکا کنار آمدهايم و مشکل ما حل شده است؟ اصلاً ببينيم ما با امريکا مشکل ايجاد کرديم يا امريکا با ما مشکل ايجاد کرد؟ دو سه نکته را بايد توضيح بدهم و عرضم کمي طولاني ميشود و استدعا ميکنم دقت بفرماييد. ۳۷ سال پيش اين ملت انقلاب کردهاست. در نقشه نگاه کنيد ببينيد امريکا کجاست. امريکا آن طرف نقشه زمين است.
ما دشمني با امريکا را شروع کرديم يا امريکا شروع کرد؟
بحث هزار کيلومتر و پنج هزار کيلومتر نيست. ما اين طرف کره زمين هستيم. سئوال اين است که ملت ايران يک شاهي داشت و شاه را بيرون کرده است. امريکا آن طرف کره زمين است، ما اين طرف کره زمين هستيم. اينکه شاه را بيرون کرديم کار درستي بود يا کار غلطي؟ خود مردم ما ميدانند. اين سير را مطالعه کنيد ببينيد ما دشمني با امريکا را شروع کرديم يا امريکا شروع کرد؟ ما شاهي داشتيم و بيرونش کرديم. درست يا غلط، خودمان ميدانيم. اولين گام اين بود که امريکا شاه ما را فراري داد. هر چه امام(ره) گفت او را به خودمان پس بدهيد. سئوال ما اين است که تو آن طرف کره زمين هستي. چرا شاه ما را پناه دادي؟ درست يا غلط، خود اين مردم ميدانند با او چه کنند.
آمريکا ۲۰ ميليارد از دارايي هاي ايران مربوط به قبل انقلاب را بلوکه کرد
در گام بعد ۲۰ ميليارد دلار داراييهاي ما را که مربوط به قبل از انقلاب است در امريکا بلوکه کرده است و حتي يک دلارش را هم به ما نميدهد. سئوال را يک بار ديگر تکرار ميکنم. ما شاهي داشتيم بيرونش کرديم. آقاي امريکا! تو مال آن طرف کره زمين هستي ما مال اين طرف کره زمين هستيم. ما به تو چه کار داشتيم؟ ميپرسد شما تا کي ميخواهيد دشمني با امريکا را ادامه بدهيد؟ مگر ما دشمني با امريکا را ايجاد کرديم؟ ۲۰ ميليارد دلار پول ما را گرفته است و الان براي ايجاد اشتغال به اين پول نياز داريم. هنوز که هنوز است پول ما را نميدهد. وسايل نظامياي را که شاه از امريکا خريده بود، از ما حق انبارداري ميگيرد، ولي وسايل نظاميمان را نميدهد. آيا ما با امريکا دشمني کرديم؟ آقاي امريکا! تو مال آن طرف دنيايي، ما مال اين طرف دنيا هستيم. به تو کسي کاري نداشت. امريکا وقتي ديد هيچ جور حريف اين ملت نميشود، انواع و اقسام کودتاها را طراحي کرد. يکي از آنها را که خوب يادتان است، کودتاي نوژه همدان است. سئوالم را باز تکرار ميکنم. آقاي امريکا! تو مال آن طرف کره زمين هستي. اين ملت شاهي داشت و بيرونش کرد. چرا با اين ملت دشمن هستي؟ کسي کاري به تو ندارد.
کنار آمدن با امريکا يعني به نظر شما ما بايد چه کار کنيم؟ در گام بعدي گروههاي مختلف را به جان اين ملت انداخت. گروههاي کومله و دموکرات در کردستان، گروه خلق عرب در خوزستان، چريکهاي فدايي خلق در شمال، گلستان و...
امريکا از جان اين ملت چه ميخواهد؟
باز سئوالم را تکرار ميکنم. اين ملت شاهي داشت و او را بيرون کرد. آقاي امريکا! با تو کسي کاري نداشت. امريکا از جان اين ملت چه ميخواهد؟ باز ديد حريف اين ملت نميشود، هشت سال جنگ را بر اين ملت تحمل کرد. خودتان ميدانيد چه کساني پشت سر صدام بودند. ۳۷ کشور دنيا! بهترين جوانان ما را از دستمان گرفتند. آلمان به او بمب شيميايي ميداد، انگلستان سوپراتاندار، فرانسه ميراژ، شوروي سابق ميگ و تانکهاي T۷۶، کويت پولش و عربستان آواکسهايش را ميداد. آخر سر هم خود امريکا آمد وسط، چون ديد اين ملت با دست خالي و با اتکا به خدا دارد پيروز ميشود. صدام تحريم نبود، اما ما تحريم بوديم. آخر سر خود امريکا آمد وسط و هواپيماي مسافربري ما را زد، کشتيها و اسکلههاي ما را زد. از شما سئوال ميکنم امريکا از جان اين ملت چه ميخواهد؟ مگر اصلاً با امريکا کاري داشتيم؟ امريکا آن طرف کره زمين است. ميگويند با امريکا کنار بياييد. يعني چه کار کنيم؟ اصلاً مگر ما دشمني را آغاز کرديم؟ ۳۷ کشور دنيا، بهويژه کشورهاي ۱+۵ که الان داريم با آنها مذاکره ميکنيم پشت سر چه کسي بودند؟ پشت سر ما بودند يا صدام؟ آلمان، فرانسه، انگلستان، روسيه (شوروي سابق)، کشورهاي عربي، عربستان و خود امريکا. پشت سر ما چه کسي بود؟ هيچ کس. از شما سئوال ميکنم. آيا صدام با امريکا رابطه داشت و امريکا از او حمايت ميکرد؟ بله. با آلمان، انگلستان، فرانسه و کشورهاي پيشرفته رابطه داشت؟ بله. سئوال: صدام پيروز شد يا اين ملت؟ اعتماد به سران کفر جز شکست و ذلت به بار نميآورد. از تاريخ نميگويم که بگويند سند ندارد، بلکه اينها را با چشم خودمان ديديم که کساني که مثل صدام تحريم نبودند و با امريکا هم رابطه داشتند و عاقبتشان چه شد.
امريکا فقط در يک شب بيش از ۷۲ تن از بلندپايهترين مسئولين مملکت را به خاک و خون کشيد
دو باره به بحث خودمان برميگرديم. امريکا دستبردار نبود و آمد و انواع فتنهها را تدارک ديد. فتنه ۷۸ و ۸۸ را که مشاهده کرديد. بالاتر از همه اينها منافقين را به جان اين ملت انداخت. از ۱۶ هزار تروري که در کشور ما انجام شد، ۱۲ هزار تاي آن مال دار و دسته رجوي است. امريکا فقط در يک شب بيش از ۷۲ تن از بلندپايهترين مسئولين مملکت را به خاک و خون کشيد. يک ماه بعد از آن نخستوزير و رئيسجمهور را ترور کرد. آقاي امريکا! کسي با تو کاري نداشت. چه از جان اين ملت ميخواهي؟ بايد با امريکا کنار بياييم، يعني بايد چه کار کنيم؟ مگر ما با امريکا کاري داشتيم؟ توجه هم داريد که خود امريکا گفت نميخواهم با ايران رابطه داشته باشم. امام فرمود: «اين براي ما نعمت است.» ما رابطه با امريکا را قطع نکرديم.
ديد به نتيجه نميرسد، انواع و اقسام تحريمها را اعمال کرد. نفت و بانکهاي ما را تحريم کرد. الان به داروهايي نياز داريم و خودمان هم نميتوانيم توليد کنيم. مريضها دارند بالبال ميزنند و امريکا اجازه نميدهد داروها وارد شوند. چرا هواپيماهاي ما سقوط ميکنند؟ چندين برابر پول ميدهيم، اما اجازه نميدهد هواپيماي جديد بخريم. مشکل ما با امريکا چيست؟ امريکا به دنبال چه چيزي است؟ ما با امريکا کنار نميآييم يعني بايد ديگر چه کار کنيم؟
دشمني امريکا، فرانسه و... با ايران بر سر چيست؟
سئوال: دشمني امريکا، فرانسه و... با ايران بر سر چيست؟ ما که دشمني را آغاز نکرديم. ما اين طرف کره زمين هستيم. تو سراغ کار خودت برو. اصلاً با ما چه کار داري؟ مشکل سر چيست؟ يک جواب غلط به شما بدهم و يک جواب درست.
جواب اين است که شما بعد از انقلاب آنقدر پيشرفت کرديد و دانشمندان شما در حوزههاي ممنوعه امريکا وارد شدند. اينها حق انحصاري آنهاست. به چه حقي وارد شديد؟ مثلاً در زمينه هستهاي، جوانان ما به سيکل و چرخهاي از معدن تا غنيسازي دست پيدا کردند. همه اينها را رفته و ديدهام. شما به انرژي هستهاي دست يافتيد و توانستيد قدرت هستهاي اتم را مهار کنيد. ميدانيد هستهاي کجاها فايده دارد؟ اين را تحقيق کردهام. قبل از انقلاب گفتند ايران به ۲۰ هزار مگاوات برق هستهاي نيازمند است و قرار شد آن را به شاه بدهند. الان جنگ ملتها جنگ آب است و هميشه داريم ميگوييم آب کم است و بايد آب شور دريا را به آب شيرين تبديل کنيد. اين از راه هستهاي انجام ميشود. قرار بود کارخانه تبديل آب شور به آب شيرين را به شاه بدهند. چه کساني؟ امريکا، آلمان و فرانسه. هستهاي در پزشکي چه نقشي دارد؟ يک قلم آن، همين الان ۸۰۰ هزار بيمار ما بايد از دارويي استفاده کنند که با انرژي هستهاي با غناي ۲۰ درصد دارد در رآکتور تحقيقاتي تهران ساخته ميشود. پس انرژي هستهاي در کشاورزي، آب، پزشکي، صنعت نفت و دهها زمينه ديگر حياتي است. حالا امريکا ميگويد شما به چرخه هستهاي دست يافتهايد و من هم ميخواهم حال شما را بگيرم. اين جواب غلط است. ما به هستهاي دست پيدا کردهايم، ولي اين عامل دشمني امريکا با ما نيست. چرا؟ آنهايي که اهل حقيقتند. در سال ۸۲ هستهاي را به دست آورديم. اگر به خاطر هستهاي است، هشت سال جنگ را در سال ۸۲ به ما تحميل کرد؟ آيا ۲۰ ميليارد دلار داراييهاي ما را از اول انقلاب بلوکه کرده، مربوط به سال ۸۲ است؟ حتماً کودتاي نوژه مال ۸۲ است. اگر به خاطر هستهاي است، چرا جنگ را به ما تحميل کرد؟ چرا فتنهها را تحمل کرد؟ چرا کودتاي نوژه را تحميل کرد؟ چرا پول ما را نميدهد؟
را نميگذارد هواپيما بخريم که هواپيماهايمان سقوط نکنند و مردم ما کشته نشوند؟ شما انسان هستيد؟ چرا دارو براي بيمارانمان که دارند بالبال ميزنند، نميدهيد؟ پس موضوع هستهاي نيست. ميگويند به خاطر هستهاي است. عرض کردم هستهاي را در سال ۸۲ به دست آورديم. اسرائيل را نميگويم که نور چشمي امريکاست و آدم ميکشد و کسي هم به او کاري ندارد. پاکستان بيخ گوش ما هم انرژي هستهاي دارد و هم بمب اتمي! چرا کسي به او کاري ندارد؟ چرا آن را تحريم نميکنند؟ امريکا گفته است تا به حال ۶۰، ۷۰ کشور دنيا را تحريم کردهام و هيچ ملت و کشوري را به اندازه ايران تحريم نکردهام. ما که بمب هستهاي نداريم. چرا کسي به پاکستان که بمب هستهاي هم دارد کاري ندارد؟ چرا پاکستان را تحريم نميکنند؟ چرا به او جنگ را تحريم نکردند؟ پس اينکه اگر ما از هستهاي دست بکشيم مشکل حل ميشود اينطور نيست.
هستهاي مال سال ۸۲ است، جنگ، کودتا، فتنهها و مسائل ديگر به هستهاي ربطي ندارد. پس جواب چيست؟ هر کسي هر جوابي بدهد غلط است، الا جواب قرآن کريم، قرآن در سوره بقره ميفرمايد: «لاَ يَزَالُونَ».(۱) بدانيد امريکا دنبال چيست. ما که دشمني آغاز نکرديم. ما اين سر کره زمين هستيم و او آن سوي کره زمين است. او از جان ما چه ميخواهد؟ قرآن جواب داده است: «لاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ». سران کفر، امريکا، آلمان و فرانسه با شما ميجنگند. چرا؟ چرا با ما سر جنگ دارند و اين همه مشکل براي ما ايجاد ميکنند؟ «لاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ». مشکل اين است که اين ملت پرچم اسلام را برافراشته است. تنها مشکل جمهوري اسلامي ايران اين است که پرچم اسلام را برافراشته است و اينها قبول ندارند. گفتهايم ما مسلمان هستيم و افتخارمان سيدالشهداست. افتخارمان امام رضا(ع) است. بچههاي ما به اسم سيدالشهدا(ع)، امام رضا(ع) و فاطمه زهرا(س) دست خالي به جبههها آمدند و بر امريکا، فرانسه، آلمان، صدام، عربستان و... پيروز شدند. مشکل اسلام است. برنامههاي ماهوارهها را ببينيد. به جنگ چه چيزي آمدهاند؟ لابد دارند ارزشهاي اسلامي را تبليغ ميکنند! به جنگ ارزشها آمدهاند. برنامه سايتهاي اينترنتي را نگاه کنيد. همه به جنگ اسلام آمدهاند.
آيا سياست خارجي ما تحت خدا و زيرمجموعه خدا، اسلام و قرآن است؟
دو هفته قبل نشريه فرانسوي را ديديد که از پيامبر(ص) کاريکاتور کشيده بود و در اينجا بايد ابراز شرمندگي کنم. روزي که نخستوزير فرانسه کاريکاتور توهينآميز عليه پيغمبر(ص) را به دست ميگيرد و جلوي دوربينهاي تلويزيوني ميآورد و در همان جا يک ميليون يورو به مجله شارلي ابدو که اين کاريکاتور توهينآميز را کشيده است کمک ميکند و جلوي دنيا توهين به پيغمبر(ص) را نشان ميدهد، همان روز وزير امور خارجه ما براي مذاکره ميرود. بسيار شرمندهايم. به خدا قسم از ملتهاي مسلمان جهان عذر ميخواهيم. ايران پرچمدار اسلام است. زنگ زدم و به وزير امور خارجه به صورت حضوري هم گفتم. سئوال ما اين است که آيا سياست خارجي ما تحت خدا و زيرمجموعه خدا، اسلام و قرآن است؟ يا خدا، اسلام و قرآن بايد راه خودش را برود و سياست خارجي اين آقايان هم راه خودش را دارد ميرود؟ پرسيدم چرا به احترام پيغمبر(ص) آن ملاقات را حذف نکرديد؟ آن روز همه مسلمانهاي دنيا داشتند نگاهمان ميکردند. ايراني که پرچم اسلام را برافراشت، برايش مهم نيست به پيغمبر توهين شده است. بايد مذاکراتمان را داشته باشيم. اتفاقاً بايد اعلام ميکردند به خاطر اين پررويي که عليه پيغمبر(ص) شده است، به احترام ايشان بايد آن روز مذاکره حذف ميشد. ما واقعاً شرمندهايم. نميدانم وزارت امور خارجه دارد چه کار ميکند. ولش کنيد!
براي اينکه با امريکا کنار بياييم چه کار بايد بکنيم؟
مشکل اسلام است. اسلام بايد برود. پس براي اينکه با امريکا کنار بياييم چه کار بايد بکنيم؟ اولين گام اين است که بايد از اسلام دست برداريم. اصلاً بحث هستهاي نيست. البته بحث هستهاي را هم برايتان باز ميکنم.
نکته اول، از شما سئوال ميکنم. شاه با امريکا کنار آمده بود يا نه؟ آمارها را آوردهام، اما فرصت نيست بخوانم. از مسنترها سئوال ميکنيم. شاه که با امريکا کنار آمده بود... ما که با امريکا کاري نداريم، امريکا با ما کنار نميآيد. مشکلش اسلام است و ميداند اين مردم دست از اسلام برنميدارند. ميگويد عربستان هم اسلام دارد و نماز ميخواند. بله، همين عربستاني که دارد نماز ميخواند، پول داعش را هم دارد ميدهد. پول تروريستهايي را ميدهد که مسلمانها را به جان هم مياندازند که مبادا به جان اسرائيل بيفتند و دارد مسير مبارزه را عوض ميکند، يعني عربستان نوکر امريکاست. بنابراين معناي کنار آمدن چيست؟ و نکته ديگر اينکه مگر شاه با امريکا کنار نيامده بود؟ وضع زندگي ما چگونه بود؟ از کساني که مسنتر هستند سئوال ميکنم. جمعيت کشور ما ۳۵ ميليون نفر بود.
الان حدود ۷۰، ۸۰ ميليون نفر هستيم. يادتان هست پزشکي در کشور ما چگونه بود و پزشکان در مملکت ما از کجاها ميآمدند؟ از هند، پاکستان و... الان ما با امريکا جنگ داريم و با آن کنار نيامدهايم. پزشکي ما به برکت اسلام کجاست؟ در يکي دو رشته در منطقه اول هستيم؟ خير، در پزشکي در جهان حرف جديد داريم. به تهران رفتم و ديدم روي تابلويي به عربي نوشته شده است. گفتم: «آقا! اينجا ايران است، تهران است، چرا عربي؟» گفتند: «اينجا بيمارستان براي درمان تمام بيماران منطقه است.» ميخواستيم يک لوزه عمل کنيم، بايد مريض را به انگلستان ميبرديم. الان دشوارترين عملهاي جراحي قلب، استخوان و... را در ايران انجام ميدهيم.
ما که با امريکا کنار نيامدهايم. عقبتر افتادهايم؟
ما که با امريکا کنار نيامدهايم. عقبتر افتادهايم؟ از شما سئوال ميکنم. خانه ما در شمال بود. تازه در سال ۵۴ براي ما برق آمد. نميدانم اينجا کي برق آمد؟ ۳۵ ميليون نفر بوديم و برق نداشتيم. الان شهرهايمان که هيچ، روستاهاي ما برق دارند. به برکت اينکه با امريکا و سران کفر نيستيم، به برکت اينکه به خداي متعال و قدرت جوانان خودمان اعتماد کرديم، صد در صد برق مملکت ما تأمين ميشود. الان را نميدانم. تا انتهاي دولت قبل را ميدانم که سالانه فقط يک ميليارد دلار سود صادرات برق ما به کشورها بود. در پزشکي و صنعت هوا ـ فضا ما کجا و ماهواره کجا؟ ما کجا و توليد ابررايانه کجا؟ يادتان هست تا ده پانزده سال پيش براي سيمان چقدر در صف ميايستاديم؟ قبل از انقلاب که اصلاً هيچ. وضعيت ساختمانسازي ما قبل از انقلاب چگونه بود؟ الان چگونه است؟ وضع جادههاي ما چگونه است؟ اصلاً قابل مقايسه است؟ آنها کنار نيامده بودند؟ مگر شاه کنار نيامده بود؟ شش ميليون و خردهاي بشکه نفت صادر ميکرديم، ۳۶ ميليون نفر بوديم. الان نزديک به ۸۰ ميليون نفر هستيم و يک ميليون بشکه نفت صادر ميکنيم. او آن پولها را چه کار ميکرد؟
پايتخت مصر رفيق ۳۰ ساله آمريکا قبرستاني است که ۴ ميليون نفر در آن زندگي مي کنند
نکته دوم، هر کشوري هم که با او کنار آمده، وضعش معلوم است. عربستان... دوستان ما به مصر رفتهاند. در پايتخت آنجا که ۳۰ سال با امريکا دوست بود، قبرستاني هست که چهار ميليون نفر از انسانها در آنجا متولد ميشوند و ميميرند. زندگيشان در قبرستان ميگذرد.
يقين بدانيد اگر امريکا و اسرائيل بتوانند به کشور ما حمله کنند، يک ثانيه مکث نميکنند
ما قبل از انقلاب فقط در بخش نظامي ۴۱ هزار مستشار امريکايي در کشورمان داشتيم. حقوقشان چقدر بود؟ آن موقع در بخش نظامي چه داشتيم؟ الان چه داريم؟ ريگان گفت ميخواهم ريشه اين ملت را بکنم، چون اين ملت دست از اسلام برنخواهند داشت. يقين بدانيد اگر امريکا و اسرائيل بتوانند به کشور ما حمله کنند، يک ثانيه مکث نميکنند. در زمينه نظامي فوقالعاده رشد کردهايم. سئوال؟ مگر تحريم نيستيم؟ بله. با اعتماد به امريکا اين کار را کرديم؟ خير. فقط يک نکته را برايتان بگويم که در کشورهاي منطقه، اگر فرمانده امريکايي بخواهد در منطقه جابهجا شود، فردا فيلم و عکسش در اتاق فرماندهان ما هست. ما در توليد پهپادها مقام سوم دنيا هستيم. يکي را به اسم ايوب داديم به حزبالله که فرستاد به اسرائيل، تمام رادارهاي ناتو، امريکا، انگلستان، آلمان و... نتوانستند ردش را بگيرند. رادارهاي خود اسرائيل هم همينطور. تازه فقط يکي داديم. ما در زمينه نظامي با اعتماد به امريکا رشد نکرديم. اين صنعت علمي خودمان بود. در توليد مقالات همينطور. شاه اعتماد کرد، پيروز شد؟ آيا توانست کشور را رشد بدهد؟
کدام کشور از کنار آمدن با آمريکا رشد کرده است؟
اما نکته سوم، نشستن و کنار آمدن با امريکا دست از اسلام برداشتن است. بحث هستهاي نيست. آنهايي هم که کنار آمدند بگوييد کدام کشور رشد کرده است؟
ميخواهم کمي آن را باز کنم. جديداً مسئولين سر کار آمدهاند و در روزنامههايشان هم دارند همين کار را ميکنند که به اين تئوري معتقدند. از اين مسئولين سئوال ميکنيم شما ميخواهيم با امريکا بنشينيد که چه بشود؟ قرار است ما عقبنشيني کنيم يا امريکا عقبنشيني کند؟ در اين دعوا قرار است چه کسي عقبنشيني کند؟ ما که با امريکا کاري نداشتيم. تو سر جاي خودت برگرد و بگذار ما هم زندگي خودمان را بکنيم.
الان بعضي از مسئولين به اين رسيدند که عقبنشيني و مشکل را حل کنيم. آيا اگر عقبنشيني کنيم مشکل حل ميشود؟ بگذاريد يک مقدار از اين مذاکره هستهاي را برايتان توضيح بدهم. به خدا قسم هر چه در مقابل امريکا عقبنشيني کنيم، قرآن ميفرمايد: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ».(۲) اگر از مقابل سگ فرار کرديد، دنبالتان ميدود، اگر بايستيد فرار ميکند. بگذاريد ملموس برايتان بگويم. الان ميخواهم از متني برايتان بخوانم که ببينيد هر چه از منافع اين مردم عقبنشيني کنيم امريکا جلوتر ميآيد و دست از دشمني خودش برنميدارد. متني را آوردهام که برايتان بخوانم. اين دولت متأسفانه عقبنشيني روي عقبنشيني.
متن اصلي توافقنامهاي را که پارسال امضا کردند آوردهام که يک مقدار برايتان توضيح بدهم. ببينيد هستهاي که دانشمندان ما با جان کندن در موارد مختلف به دست آوردند، آقايان متأسفانه بخش بزرگي از آن را در اين مذاکرات واگذار کردند. بعد ببينيم واگذار کنيم، امريکا ما را رها ميکند يا نميکند؟ ميخواهم يک مقدار ملموس توضيح بدهم.
چرا اين دروغ گفته ميشود که اگر با امريکا کنار بياييم مسئله حل ميشود؟
آخر چرا اين دروغ گفته ميشود که اگر با امريکا کنار بياييم مسئله حل ميشود؟ اولاً کنار آمدن را معنا کنيم. ثانياً يعني ما عقبنشيني کنيم. عقبنشيني هم کرديم، دست از منافع ملت هم برداشتيم، اما امريکا يک قدم از تحريمها عقب ننشست. اجازه بدهيد برايتان بخوانم. از ترجمه نميخوانم. اين متن توافقنامه ژنو در تاريخ ۳ آذر ۹۲ است. الان يک سال گذشته است. از مسئوليني که رفته و اين توافقنامه را امضا کردهاند يک سئوال پرسيدهام. چه کسي اين توافقنامه را نوشته و کي نوشته شده است؟ ۳ آذر امضا شده است. متأسفانه ظريف و عراقچي امضا کردهاند. سئوال؟ چه کسي اين را نوشته و به دست اينها داده است؟ و کي نوشته شده است؟ اينها را ميدانم. نميخواهم شفاف برايتان بگويم. فقط يک تکه اشاره ميکنم. آبان قبل از آذر است. ۳ آذر رفته و اين را امضا کردهاند. ۵ آبان، يعني نزديک به يک ماه قبل در مسقط عمان اين را چه کسي به دست ما داده است؟ يک ماه قبل چه کسي اين را نوشته بود؟ اما هر کسي که نوشته، دقيق نوشته است که چگونه بايد تا خرخره از اين ملت منافعش را بدزدند. بخشي از آن را برايتان ميخوانم. قرآن ميفرمايد عقبنشيني در مقابل سگ و دشمن چه سرانجامي دارد؟ از اول اوباما دشمن بوده است. اين مشکل ما را حل نميکند. مشکل ما را اقتصاد مقاومتي و بازگشتن به توان جوانانمان حل ميکند. ما در توليد بنزين به خودکفايي رسيده بوديم. الان اين دولت جلوي توليد بنزين را گرفته است و روزانه ده ميليون ليتر بنزين وارد ميکند. به خودکفايي رسيده بوديم. معنايش يعني اينکه بايد فاتحه پالايشگاهي را که داشت اين بنزين را توليد ميکرد بخوانيم و اين يعني بيکاري. مگر شما نميخواهيد بيکاري را رفع کنيد؟ چرا رفتيد ۸۰۰ هزار تن شکر وارد کرديد؟ چرا برنج وارد ميکنيد و شاليکار مازندراني بدبخت ما را به خاک سياه مينشانيد؟ اينها بيکار ميشوند. ميگويد چرا بيکاري است؟ چون سياست غلط است. آقا فرمود اقتصاد مقاومتي. به توان جوانانتان اعتماد کنيد. اين توافقنامه پنج بخش دارد. اينهايي را هم که دارم برايتان ميگويم، من که در مذاکرات نبودهام. براي اينکه بدانم آيا درست فهميدهام يا نه، بيش از ده دوازده جلسه با عراقچي نشستهام. چند جلسه با ظريف نشستهام که آيا اين را که فهميدهام، درست فهميدهام؟ مراد از اين جمله همين است؟ جواب دادهاند بله. همين چند روز پيش دو باره در وزارت امور خارجه با سه ساعت و نيم با عراقچي نشستهام و تکتک اينها را با او چک کردهام. حالا برايتان ميخوانم. ببينيد آيا منافع ما حفظ شده است يا نه؟
آيا با مذاکرات هسته اي منافع ما حفظ شده است يا نه؟
اين توافقنامه پنج بخش دارد. دقيق گوش بدهيد. اوقاتتان حتماً تلخ خواهد شد، اما چارهاي نيست. شما هم بايد بدانيد در کشور چه دارد ميگذرد. وظيفه ماست که اينها را بدانيم. صاحبان اصلي شماييد.
پنج بخش دارد: مقدمه، گام اول، گام مياني، گام نهايي که الان دارند مذاکره ميکنند. حالا که اين گامها را برداشتهايم چه ميشود؟
پنجم: نتيجه. امشب بخشي از اينها را برايتان ميخوانم. جالب است. بسمالله اين توافقنامه از يقهگيري ملت ايران شروع ميشود. هميشه ما بدهکار آنها هستيم. براي چه رفتيد اين را امضا کرديد که هميشه ما بدهکاريم. اول يک قسمت را انگليسي ميخوانم و معنا ميکنم، بقيهاش را معنياش را ميگويم. اولين جمله را ميخوانم. به خدا قسم خيلي دردناک است. هميشه ما بدهکار دشمنانمان هستيم.
The goal for this negotiations…
هدف از اين مذاکرات
… is to reach…
اين است که به دست آوريم. اين چيزي است که امضا کردهاند. مال قبل نيست. مال الان است.
… a mutually…
اين واژه mutually يادتان باشد. ما هر چه بدبختي و عقبنشيني در اين توافقنامه داريم، به خاطر واژه mutually است. mutually يعني دو طرفه. ما و چه کساني؟ کشورهاي ۱+۵؟ خير، اين حرف غلطي است. خود رئيسجمهور امريکا در کتاب «امنيت ملي و ديپلماسي هستهاي» مينويسد آلمان، فرانسه و همه اينها را دور بيندازيد. فقط امريکاست. پس اين دو طرف شده است ما و امريکا. متأسفانه رفته و اين تعهدنامه را امضا کردهاند که از اين به بعد هر گونه فعاليت هستهاي که در اين کشور انجام ميشود، حتي فعاليتهاي هستهاي صلحآميز از اين به بعد بايد با اجازه، رضايت و اطلاع امريکا باشد. اينقدر رفتيد و عقبنشيني کرديد، مشکلات ما حل ميشود؟ برايتان ميخوانم:
The goal for these negotiations is to reach…
هدف از انجام اين مذاکرات اين است که به دست آوريم...
… a mutually-agreed long-term comprehensive solution…
يک راهحل جامعي که مورد توافق دو طرف، يعني ما و امريکا باشد.
توفق کنيم که چي؟ گوش بدهيد. اولين جمله يقهگيري از من و شما آغاز ميشود.
…that would ensure Iran’s nuclear program will be exclusively peaceful.
اينکه يقين پيدا کنيم برنامه هستهاي ايران منحصراً صلحآميز است.
امريکا چه زماني از صلح آميز بودن برنامه هسته اي يقين پيدا مي کند؟
از شما سئوال ميکنم امريکا کي يقين پيدا ميکند؟ بله؟ از اول انقلاب تا به حال؟ براي چه رفتيد و تعهد داديد که او بايد يقين پيدا کند؟ تو الان هر کاري که داري ميکني ميگويد من هنوز يقين پيدا نکردهام. براي چه رفتيد اين را امضا کرديد؟ ولش کنيد. منتهي سئوالي ميکنم. حتماً ميگوييد چه سئوال مسخرهاي. سئوال؟ گفتهاند در اين توافقنامه بينالمللي گام اول داريم، گام دوم و نهايي. گام مياني يعني گام دوم در توافقنامه بايد بعد از گام اول ذکر شود يا قبل از آن؟ ميگوييد حاج آقا! اين چه حرف مسخرهاي است که شما ميزني؟ خب! اينکه معلوم است گام دوم بايد بعد از گام اول باشد. مسخره هم هست، اما متأسفانه در اين توافقنامه گام دوم قبل از گام اول ذکر ميشود. چرا؟ گام دوم نکتهاي دارد. مقام معظم رهبري ديگر نتوانست صبر کند و فرياد زد. بگذاريد فرمايش آقا را برايتان بخوانم. متأسفانه به فرمايشهاي آقا گوش نميدهند. گام اول را برايتان ميخوانم:
Elements of a first step
آيا توافق ژنو جاي افتخار دارد؟ تعهدات دو طرف در اين توافقنامه چيست؟
عناصر گام اول. جالب است. در گام اول ما تعهد دادهايم، آنها هم تعهد دادهاند. اول بايد تعهدات مردم ايران ذکر شود. نميدانم چرا هميشه ما بدهکاريم؟ آقايان رفته و ۲۸ تعهد به امريکا دادهاند. ميخواهم تکتک آنها را برايتان بخوانم. ميدانم حتماً ناراحت ميشويد. اشکال ندارد. آقا فرمود ملت بايد بداند. بعد ميگويند افتخار هم ميکنيم. ميخوانم ببينيد آيا واقعاً جاي افتخار دارد؟ ديگر انگليسيهايش را نميخوانم. ترجمههايي را هم که خود وزارت امور خارجه کرده، بعضي جاهايش را سانسور کرده است. متن اصلي آن را گرفته و نزديک به ۲۰۰ ساعت روي آن وقت گذاشتهام. دانشمندان را آوردهام، اين طرف و آن طرف تا ببينيم چه چيزي در اين توافقنامه هست. اينها اصرار دارند مردم نبايد بدانند. شما که هيچي. ظريف را آورديم و گفتيم آقا! ما نمايندهايم. يک کلمه متن مذاکرات را براي ما توضيح بده. ميدانيد برگشت چه گفت؟ گفت: «شما نمايندهها مگر چه کار ميتوانيد بکنيد؟» ملت که هيچي، دستکم به ما نمايندهها خبر بدهيد. گفت شما نمايندهها مثلاً ميخواهيد چه کارم بکنيد؟ ميخواهيد مرا استيضاح کنيد؟ به خدا اگر مرا استيضاح هم بکنيد، يک کلمه به شما نخواهم گفت. برايتان ميخوانم ببينيد چه چيزهايي در آن است. همه ۲۸ تا تعهدي را که آقايان رفته و امضا کردهاند برايتان ميخوانم. ببينيم عقبنشيني در مقابل امريکا وضع ما را بهتر ميکند يا نه؟
۱ـ تمام مواد غنيشده ۲۰ درصد بايد نابود شود. نيمي از ۲۰ درصد براي سوخت رآکتور تهران، بقيه به پنج درصد تبديل شود.
چرا اول دعوا، ۲۰ درصد را از ملت ايران گرفتند؟ مخصوصاً جوانترها خوب گوش کنند. اگر کشوري ۲۷۰ کيلو ۲۰ درصد، ده تن ۵/۳ تا ۵ درصد و ۲۰ هزار سانتريفيوژ داشته باشد، به نقطه گريز (جهش) ميرسد. اين همان نقطهاي است که نتانياهو در سازمان ملل شکلي را کشيد و گفت ايران دارد به اين نقطه ميرسد. يک بار ديگر ميگويم ۲۷۰ کيلو ۲۰ درصد، ده تن ۵/۳ تا ۵ درصد و ۲۰ هزار سانتريفيوژ اگر در اختيار ملتي باشد، يعني به نقطه گريز رسيده است. نقطه گريز يعني اگر آن ملت بخواهد ميتواند ظرف دو هفته بمب توليد کند. ما به فرمايش و دستور مقام معظم رهبري دنبال بمب نيستيم، اما خوب توجه کنيد. داشتن اورانيوم غنيشده ۲۰ درصد ميتواند امريکا و اسرائيل را سر جايشان بنشاند. حواسشان جمع بود و اولين تعهدي که از ما گرفتند و آقايان رفتند امضا کردند اين بود که گفتند بايد ۲۰ درصدهايتان را نابود کنيد. نميدانم يادتان هست يا نه، ولي يادم هست بلافاصله بعد از امضاي اين قرارداد، اوباما، جان کري و شرمن پشت تريبون رفتند و گفتند بعد از ۲۰ سال براي اولين بار است که توانستيم امنيت اسرائيل را تأمين کنيم.
۲ـ باز فرآوري آن مواد نبايد انجام شود.
اينها تعهداتي هستند که آقايان امضا کردهاند.
۳ـ ايران در اين شش غنيسازي بيش از ۵ درصد نخواهد داشت. جلوي ۲۰ درصد و همه چيز را گرفته و آقايان هم امضا کردهاند، در حالي که ۸۰۰ هزار بيمار ما نياز به مواد غنيشده ۲۰ درصد دارد که رآکتور تهران بايد آن را توليد کند.
۴ـ هيچ پيشرفتي در تأسيسات غنيسازي سوخت نطنز انجام نشود، يعني در طول شش ماه به سانتريفيوژهايي که نصب شدهاند، ولي غنيسازي اورانيوم انجام نميدهند گاز UF۶ تزريق نشود.
گوش بدهيد. ما دو نوع غنيسازي داريم. يکي با سانتريفيوژ است، يکي با آب سنگين. به تکنولوژي آب سنگين هم پنج شش کشور دنيا دست يافتهاند که يکي از آنها ايران است، اما آنهايي که با سانتريفيوژ انجام ميشود، ما دو تا داريم. يکي فُردو است و ديگري نطنز. اگر بخواهيد با سانتريفيوژ غنيسازي کنيد، بايد ابتدا اورانيوم را تبديل به گاز و بعد به دستگاه تزريق کنيد. U يعني اورانيوم و F گاز فلوئور است. UF۶. طبق آمار آمانو، رئيس انرژي اتمي دنيا که اينها حساس هستند که نکند ايران چيزهاي ديگري داشته باشد، در نطنز آمار داده است. به آمارها دقت کنيد. ما در نطنز ۱۵ هزار و خردهاي سانتريفيوژ نصب کردهايم. از اين ۱۵ هزار و خردهاي هشت هزار و خردهاي دارد ميچرخد و گاز هم به آنها تزريق ميشود. بخشي از بقيه خاموش هستند، بخشي هم ميچرخند، ولي گاز به آن تزريق نميشود. از آقايان تعهد گرفتهاند که از حالا به بعد حق نداريد حتي به يک سانتريفيوژ ديگر غير از آن هشت هزار و خردهاي گاز تزريق کنيد که غنيسازي کند و آقايان هم رفته و امضا کردهاند.
۵ـ هيچ سانتريفيوژ جديدي در نطنز نصب نشود.
۱۵ هزار و خردهاي است. آن ۲۰ هزار يادتان باشد نبايد به آن ۲۰ هزار برسيم. آقايان هم تعهد کردهاند. شما يک دانه سانتريفيوژ ديگر حق نداريد نصب کنيد. توجه کنيد ما براي تأمين سوخت نيروگاه ۱۰۰۰ مگاواتي بوشهر به ۵۴ هزار سانتريفيوژ نياز داريم. آقايان رفته و تعهد دادهاند که ما حتي يک دانه ديگر هم نصب نميکنيم.
۶ـ در اولين شش ماه ـ چند بار تا به حال اين شش ماه تمديد شده است؟ در اولين شش ماه که هنوز هم ادامه دارد ـ ايران در مقام تفويض سانتريفيوژ بايد از نسل يک استفاده کند. آنچه که ما در فُردو داريم ۱۹ هزار و خردهاي است. از اين ۱۹ هزار و خردهاي، فقط هزار و هفت هشت تا نسل دو هستند که دانشمندان ما توليد کردهاند. کارآيي نسل دو، سه چهار برابر نسل يک است. از آقايان تعهد گرفتهاند که شما حق نداريد يک دانه نسل دو نصب کنيد. آقايان هم تعهد دادهاند که نصب نميکنيم.
۷ـ هيچ پيشرفتي در تأسيسات غنيسازي سوخت فردو انجام نشود. ما اصلاً فردو را براي چه درست کرديم؟ مال هفت هشت سال قبل و متعلق به دولت قبل است. چون تحقيق و توسعه ما در نطنز روي زمين است و امکان دارد دشمن موشک بزند. به بازديد فردو رفتهام. ۳۰، ۴۰ متر زمين را کنديم. يک کوه بين ۸۰ تا ۱۲۰ متر هم بالاي آن است. در آنجا سانتريفيوژهايمان را نصب کرديم، اورانيوم ۲۰ درصد توليد ميکنيم. امريکا گفته است من نميگذارم. امريکا دست گذاشته است که اينجا هم بايد تعطيل شود، اما ببينيد در گام اول چه کار کرده است؟ گفته است حق نداريد ۲۰ درصدها را توليد کنيد. آقايان هم امضا کردهاند.
۸ـ ظرفيت غنيسازي در فردو افزايش نيابد.
اينها در ۳ آذر پارسال امضا شدهاند.
۹ـ سهچهارم فردو تعطيل بماند.
و آقايان هم امضا کردهاند.
۱۰ـ بين آبشارها در فردو ارتباط برقرار نشود.
۱۱ـ در طول اين شش ماه ـ که الان تمديد شده است ـ در فردو فقط بايد سانتريفيوژ نسل يک به کار برود و آقايان امضا کردهاند.
از دوازده به بعد را چند جا گفتهام. خدا شاهد است خودم دارم ميگويم دلم يک جوري ميشود. نشسته بودم که مقام معظم رهبري فرمودند در جزئيات مذاکرات مداخله نميکنم، اما ملت ايران خطوط قرمزي دارد. مذاکرهکنندگان لااقل خطوط قرمز را رعايت کنند و در مجلس نشسته بودم که سر تيم مذاکرهکننده آمد و گفت جزئيات که هيچ، خطوط قرمز را هم داديم رفت. توجه کنيد. خطوط قرمز کدامند؟
۱۲ـ آب سنگين و رآکتور اراک. تعهدشان اين است که اينجا کلاً با بولدوزر صاف شود. ايران تعهد ميکند هيچ پيشرفتي در رآکتور اراک ايجاد نکند. يعني اولاً اين رآکتور راهاندازي نميشود، ثانياً سوخت آب سنگين به رآکتور منتقل، ثالثاً سوخت اضافي آزمايش نميشود. رابعاً سوخت بيشتر براي رآکتور، خامساً رفت.
الان بعضي از دستگاهها دارند ميچرخند. رفته و با چشم خودم ديدهام. خروجياش غني شده است. گفتهاند حق نداريد يک گرم خروجي داشته باشيد. همه را بايد نابود سازيد. آقايان هم قبول کردهاند و دارند همه را اکسيد ميکنند.
۱۳ـ تبديل مواد UF۶ با غناي ۵ درصد ـ که جديداً غني شدهاند ـ به اکسيد.
۱۴ـ مراکز جديد براي غنيسازي در ايران را حق نداريم ايجاد کنيم. آقايان هم رفته و امضا کردهاند.
۱۵ـ امريکا فقط يک چيز را لطف کرد که دانشمندان ما تحقيق و توسعه داشته باشند. جديداً رفته و از اين هم دست کشيدهاند. گفتيم اين را که ديگر خودشان قبول کردهاند. گفتند فشار خيلي زياد بود و نتوانستيم.
۱۶ـ باز فرآوري و نيز ساخت مکاني که توان باز فرآوري داشته باشد مجاز نيست. گوش بدهيد که واژه processing يعني چه. ما سالانه ۳۰ تن پسماند از رآکتور ۱۰۰۰ مگاواتي بوشهر بيرون ميکشيم. تکنولوژي داريم که از اين ۳۰ تن پسماند پلوتونيوم استخراج کنيم. ژاپن ۳۰ تن پلوتونيوم دارد. امريکا گفته است ايران حق ندارد يک گرم پلوتونيوم داشته باشد و آقايان امضا کردهاند. گفتهاند حتي اگر مکاني درست کرديد که تکنولوژي و صنعت و تأسيسات استخراج پلوتونيوم در آن نصب شود، بايد آن ساختمان را با بولدوزر با خاک يکسان کنيد و آقايان اين را هم تعهد کردهاند.
از هفده به بعد به خدا قسم خيلي دردناکتر است. رفته و تعهد دادهاند در ظرف شش ماه هم نه، در ظرف سه ماه ـ مثل اينکه دير ميشد ـ اطلاعات تمام دار و ندار ما را کف دست امريکا بگذارند. به اينها توجه کنيد ببينيد اينها را عقبنشيني کنيم مشکلمان حل ميشود؟
۱۷ـ نظارتهاي بيشتر، ارائه اطلاعات ظرف سه ماه در مورد برنامه هستهاي ايران به آژانس. آژانس جاسوساند. چه کسي اطلاعات شهرياري را داد که او را ترور کردند؟ چه کسي اطلاعات عليمحمدي را داد؟ اطلاعات بچههاي هستهاي را از کجا گرفتند؟ اطلاعات در مورد تأسيسات هستهاي ايران.
۱۸ـ توصيف و شرح هر ساختماني که در هر سايت هستهاي وجود دارد. اين اطلاعات را بايد بدهند.
۱۹ـ توصيف و ميزان سطح فعاليتهايي که در هر مکان مربوط به فعاليتهاي خاص هستهاي انجام ميشود.
۲۰ـ ارائه اطلاعات مربوط به معادن اورانيوم.
۲۱ـ ارائه اطلاعات مربوط به کارخانههاي توليد اورانيوم.
۲۲ـ ارائه اطلاعات مربوط به مواد منبع.
۲۳ـ تسليم يک پرسشنامه پر شده از اطلاعات و طراحي رآکتور اراک به آژانس.
۲۴ـ برداشتن گامهايي در موافقت با آژانس در جهت اعمال پادمان در مورد رآکتور اراک.
۲۵ را نميدانم برايتان توضيح بدهم يا نه؟ آژانس که ميآيد دو نوع بازديد دارد. يکي سرزده و يکي غير سرزده. غير سرزده را کنار بگذاريد. سرزده دو نوع است. آقايان رفته و اين را امضا کردهاند. يکي سرزده با اطلاع، يعني دو ساعت قبل. قانونش را ديدهام. دو ساعت قبل زنگ ميزنند که به ايران ميآييم. اينها چه نوع پاسپورتي دارند؟ چه ويزايي دارند؟ سرزده بدون اطلاع. اصلاً با همان پاسپورت و ويزا وارد ايران ميشوند و مثلاً در سايت نطنز مينشينند و زنگ ميزنند آقاي صالحي، رئيس انرژي اتمي ما به ايران آمدهايم. اين نوع را ديگر نميدانم، چون هيچ اطلاعاتي به ما نميدهند. انشاءالله ديگر اين مقدار عقبنشيني نکرده باشند. به بازديد رفتهام. دوربينهاي آژانس ضبط ميکند. دوربينها روشن هستند. ميگويند دوربينها Off line هستند، بايد On line باشند. دوربينها روشن هستند. چرا ميگوييد Off line هستند؟ ميدانيد دوربين On line يعني چه؟ يعني در کاخ سفيد نشسته است و دارد تمام هستهاي ما را زيرنظر ميگيرد!
۲۵ـ زماني که بازرسان آژانس براي راستيآزمايي اطلاعات معين، اطلاعات موقت و سرزده، اطلاعات بازديد فيزيکي و بازديدهاي بدون اطلاع حضور ندارند، بايد بتوانند در فردو و نطنز به دوربينهاي ناظري ـ که Off line هستند ـ روزانه دسترسي داشته باشند.
يکي از اين سرانشان به کميسيون رفت که صد در صد از آنها دفاع ميکرد، اما وقتي به بندهاي ۲۶، ۲۷ و ۲۸ رسيد گفت ديگر همه را پذيرفتيد، چرا ديگر اين سه تاي آخر را پذيرفتيد؟ برايتان ميخوانم.
۲۶ـ بازرسان آژانس بايد به کارگاههاي مونتاژ سانتريفيوژ دسترسي مديريتشده داشته باشند. در جاي ديگر هم نقل کردهام. به خدا قسم دانشمندان جوان هستهاي بغض و گريه ميکردند. ميگفتند چرا اينها را پذيرفتيد؟ سال ۸۲ و ۸۴ همين تيم بود. همه اينها را پذيرفته بودند. آخر اين بند را ببينيد که چه گفته است. ميگويد توليد سانتريفيوژ در شش ماه ـ که الان تمديد شده ـ صرفاً مختص به جايگزيني سانتريفيوژهايي است که خراب شدهاند. ميدانيد معنياش چيست؟ سه ماه اول پارسال، ۹۲ که هنوز دولت قبل سر کار بود، ما ۱۸۰۰ سانتريفيوژ را در سايتهايمان نصب کرديم. از وقتي که اين دولت سر کار آمد تا هفت هشت ماه بعدش را که من خبر دارم چهار عدد سانتريفيوژ نصب کردهايم. اين چهار تا هم جديد نيستند. چهار تا سانتريفيوژ خراب شده بود، اينها را جاي آنها گذاشتهاند. امريکا گفته است شما ديگر حق توليد سانتريفيوژ نداريد. بچههاي ما داشتند کارشان را ميکردند. توليدات سانتريفيوژ شما بايد محدود شود به همين مقداري که خراب ميشود. يعني چند درصد حق توليد سانتريفيوژ را از ما گرفتهاند؟
۲۷ـ بازرسان آژانس بايد دسترسي مديريتشده داشته باشند به کارخانههاي توليد روتور سانتريفيوژ. روتور، چرخنده داخل سانتريفيوژ است که نزديک به هزار دور ميچرخد. آنها گفتهاند بايد نظارت داشته باشند. ميدانيد ما روتور را از کجا توليد ميکنيم؟ در جايي که مهمترين ابزار نظاميمان را توليد ميکنيم.
۲۸ـ بازرسان آژانس بايد دسترسي مديريتشده داشته باشند به معادن اورانيوم و کارخانههاي توليد اورانيوم.
بعد از توافق ژنو از صنعت هستهاي ما چه چيزي ماند؟
چه شد؟ ببينيم از صنعت هستهاي ما چيزي ماند؟
يک بار برگرديم. آقايان نطنز را تعهد کردهاند که تقريباً نصف آن تعطيل شود. فردو سهچهارم. کل آب سنگين اراک. کل رآکتور اراک. UCF اصفهان تعطيل. ۹۸ درصد توليد سانتريفيوژ تعطيل. از صنعت هستهاي ما چه چيزي باقي ماند؟ آقايان ۹۵ درصد صنعت هستهاي ما را به امريکا واگذار کردهاند. آن وقت شخص آقاي رئيسجمهور ميرود و در خوزستان سخنراني ميکند که به امضاي اين توافقنامه قدرتهاي جهان را به زانو در آوردهايم. چه کسي به زانو در آمد؟ ده بار به صدا و سيما گفتهام بگذاريم يک بار بيايم اينها را از رو براي مردم بخوانم. ممنوع است. آنقدر به صدا و سيما فشار ميآورند که حق ندارد ما را دعوت کند. گفتم آقاي عراقچي! ما را راه نميدهند. تو توضيح نده، فقط مرد و مردانه با صداقت اين متن را از رو براي مردم بخوان. چرا براي مردم نميخوانيد؟ چرا اصرار داريد به نمايندهها گزارش ندهيد؟ ظريف ميگويد يک کلمه به شما گزارش نميدهم فوقش مرا ببريد استيضاح کنيد. آقاي رئيسجمهور! صداقت داشته باشيد. به آقا نامه نوشته است که بچههاي شما با امضاي اين توافقنامه حق غنيسازي را به دست آوردهاند. بگذاريد اين نکته را هم اندکي برايتان باز کنم. با کامپيوتر با دست چند بار شمردهام. واژه enrichment، يعني غنيسازي. در اين متن اين واژه و مشتقاتش شانزده بار آمده است. حتي در يک جا ندارد که ايران right of enrichment دارد. تنها چيزي که هست اين است که گفتهاند ايران برنامه غنيسازي دارد. بگذاريد اين نکته را هم برايتان باز کنم. در گام نهايي امريکا لطف کرده و يک برنامه را به ما داده است، آن هم با هشت شرط! طرف بالاي منبر ميگفت ايها الناس! پل صراط از مو باريکتر و از شمشير تيزتر است. يکي از ته مجلس بلند شد و گفت يکسره بگو نميشود رد شد! هشت شرط آورده است. امريکا شرطهايي را پيش پايشان گذاشت و اينها با افتخار هم امضا کردند، الان بهشدت در آن ماندهاند. چقدر ميخواهيد عقبنشيني کنيد؟
Involve a mutually defined enrichment program with mutually agreed parameters consistent
Mutually بين ما و امريکا...
يک برنامه غنيسازي تعريفشده، چهار تا قيد دارد.
۱ـ practical needs: نيازهاي عملي. رفته و امضا کردهاند که امريکا بايد اجازه بدهد، تعيين و توافق کند آيا ايران نياز عملي به غنيسازي دارد يا ندارد؟ از عراقچي پرسيدم رفتي امضا کردي، الان امريکاييها چه ميگويند؟ صريحاً به من گفت امريکاييها و کشورهاي ديگر ميگويند الان ايران نيازي به غنيسازي ندارد. چرا رفتيد امضا کرديد و اختيار را به دست آنها داديد که اين را بگويند؟
۲ـ فرض کنيد امريکا به ملت ايران لطف کرد و گفت شما نياز به غنيسازي داريد. چند درصد؟ بالاتر از پنج درصد که ممنوع است. زير پنج درصد را اجازه داد؟ چهار درصد را اجازه داد؟ صريحاً آمده است درصدش را امريکا بايد تعيين کند. برايتان ميخوانم:
…With agreed limits on scope and level of enrichment activities, capacity…
Level يعني چه؟ سطح و درصد غنيسازي.
شرط سوم، فرض کنيد امريکا لطف کرد و گفت شما براي برق و اين چيزها نياز داريد. بين ۵/۳ تا ۵ درصد هم نياز داريد. سئوال؟ کجا غنيسازي کنيم؟ کجا ندارد. ما فردو و نطنز را داريم. رفته و تعهد دادهاند مکان غنيسازي را هم از اين به بعد بايد امريکا تعيين کند و با موافقت امريکا باشد. امريکا گفته است ديگر حق نداريد در فردو غنيسازي کنيد. در مجلس نشسته بودم. خودش گفت ما خودمان گفتهايم فردو را نميخواهيم.
شرط سوم،
… Where it is carried out, and stocks of enriched uranium, for a period to be agreed upon.
مکان غنيسازي.
ميدانيد شرط چهارمي که امضا کردهاند چيست؟ فرض کنيد امريکا قبول کرد غنيسازي بين ۵/۳ تا ۵ درصد را نياز داريم و برويد و اين کار را در نطنز و براي يک هفته، يک ماه يا يک سال انجام بدهيد. اين را هم امضا کردند، اما زمان اين را هم امريکا بايد تعيين کند. در قبال اين چيزها چه چيزي را به دست آوردهايم؟ گفتند اگر با امريکا جور شويم، مشکلمان حل ميشود. ببينيد حل شد؟ ۹۵ درصد هستهاي را دادهايم. ميدانيد آنها چه امتيازي دادهاند؟ ملت بايد اين چيزها را بداند. گفتهاند. سقف فروش نفت شما الان يک ميليون بشکه در روز است؟ اشکال ندارد. ميتوانيد تا همين سقف به فروش نفت ادامه بدهيد. همين الان در اين قضيه هم گير کردهاند. اگر گفتيد چرا؟ با روسيه قرارداد بستيم که ۵۰۰ هزار بشکه بفروشيم. آقايان يقه اينها را گرفتهاند که شما تعهد داديد يک ميليون بشکه بفروشيد نه يک ميليون و... خودتان تعهد داده و امضا کردهايد. دوم امريکا ۱۰۰ ميليارد دلار پول نفت ما را بلوکه کرده است و نميدهد. ميگويند بياييد با امريکا خوب شويد. يعني ديگر چه کار کنيم؟ اوست که پول ما را نميدهد. اين غير از آن ۲۰ ميليارد دلاري است که گفتم. ۱۰۰ ميليارد دلار را بلوکه کرده است و نميدهد. در اين توافقنامه آمده است که اگر ايران اين کارهايي را که من ميگويم انجام بدهد که همانهاي ماههاي اول انجام داد، از آن ۱۰۰ ميليارد دلار پول خودمان ۸ ميليارد دلارش را قسطي به خودتان ميدهيم. ۸ ميليارد دلار را هم زدند زيرش و شد ۲/۴ ميليارد. دو باره تمديد کردند، اضافه شد و شد ۷ ميليارد دلار. سئوال؟ آن يک ميليون بشکه نفتي را که ميفروشيم، اجازه ميدهيد پولش را کامل بياوريم؟ آقاي امريکا! ما که همه هستهايمان را داديم، دستکم اجازه بدهيد پول اين يک ميليون بشکهاي را که ميفروشيم کامل داخل مملکتمان بياوريم. امريکا گفت نه! ۸۰ درصد پول اين يک ميليون بشکه را بايد به پولهاي بلوکه شما اضافه شود و شما، ۲۰ درصد را حق داريد بياوريد. الان پول بلوکه شده ما ۱۴۰ ميليارد دلار شده است.
آقا! عقبنشيني در مقابل امريکا هيچ فايدهاي ندارد. حالا آن ۷ ميليارد دلار آمده است؟ ميدانم خيلي ناراحت ميشويد، اما نارچارم بگويم. دردم ميآيد اينها را ميگويم و آن وقت افتخار هم ميکنيم که رفتيم و امضا کرديم. پول ميآيد؟ ما دو جلسه مسئولين بانک مرکزي را آورديم و در باره همين ۷ ميليارد دلاري که قرار است بدهند سئوال کرديم. در دولت قبل بانکها نميتوانستند جا به جا کنند، چمداني پول را ميآوردند و بيش از ۶۰، ۷۰ درصد ميآمد. الان چطور شده است؟ الان اولاً فقط ۲۰ درصد است، ثانياً يکي از مسئولين بانک مرکزي ميگفت فرض کنيد به هند نفت فروختهايم. روپيه به حساب بانک مرکزي در سوئيس منتقل ميشود. پرسيدم: «چرا بانک سوئيس؟ چرا مستقيماً به بانک ايران نميآيد؟» گفت: «ايران که تحريم است.» گفتم: «شما که گفتيد تحريم ترک برداشت.» بعد پرسيدم: «چرا روپيه؟ چرا دلار و يورو نميگيريد؟» گفت: «حاج آقا! مگر نميداني دلار و يورو براي ايران حرام است؟» گفتم: «چون طلبه هستم، اصطلاح شرعي به کار ميبري. کدام مرجع حرام کرده است؟» گفت: «يعني تحريم هستيم.» گفتم: «مگر شما در آنجا تعهد نداديد حداقل اين تحريم را بردارد؟ اين پول به بانک سوئيس ميرود، اما باز حق نداريد به آن دست بزنيد.» خوب به توضيحات اين آقايان گوش بدهيد. روپيه را بايد به يکي از بانکهاي کشورهاي عربي از قبيل امارات منتقل کنند. در آنجا هست تا وقتي که تاجري که نياز دارد با هند معامله کند و نياز به روپيه دارد از آن استفاده کند. بايد منتظر بمانيم تا تاجر پيدا شود و آن روپيه را بخرد. در اين تبديل و تبدلات چقدر پول از بين ميرود به کنار. پرسيدم: «حالا اين تاجر روپيه را خريد تبديل به دلار ميشود؟» جواب داد: «نه، تازه تبديل به درهم ميشود. باز بايد صبر کنيم که تاجري بيايد و درهم را بخرد. درهم را که خريد تبديل به دلار ميشود.» پرسيدم: «حالا اين دلار را ميآوريد؟ دلار را جا به جا ميکنيد؟» به خدا قسم صريحاً گفتند شبها خردخرد ميآوريم. گفتم چه شد پس؟ اين همه عقبنشيني کرديد. بدانيد مردم عقبنشيني نسبت به امريکا فايده ندارد. چه کسي گفته است نشست و برخاست با امريکا مشکل ما را حل ميکند؟ گفتند تعهد بدهيد پتروشيمي آزاد ميشود. مسئول پتروشيمي را آورديم، به خدا قسم خودم شاهد بودم گفت تا به حال حتي يک کشور را از تحريم برنداشتهاند. در توافقنامه تعهد دادند کشتيها را بيمه ميکنيم مسئول کشتيراني کشور را آورديم. گفت حتي يک کشتي را هم بيمه نکردهاند و هنوز هم اجازه نميدهد تحريم برداشته شود. بعد از اين توافقنامه امريکا تحريمهاي جديدتري را اضافه کرده است. بعد از اينکه ما اين همه عقبنشيني کرديم و قرار شد تحريم جديد نباشد، ۳۱ شرکت و نهاد جديد تحريم شده است. اين قضيه مال اين يک سال اخير است. تعهد دادند که قرار نيست هيچ جور تحريمي شود. شانزده شرکت کشتيراني جديد تحريم شدهاند. پنج بانک ايراني جديد تحريم شدهاند. امريکا اين است. هر چه شما عقبنشيني کنيد، او عقبنشيني نخواهد کرد. پنج مارک ايراني جديد، ۲۰ فرد ايراني جديد، دو فرد خارجي جديد، سه بانک خارجي جديد و پانزده شرکت خارجي جديد تحريم شدهاند. امريکا علاوه بر اينکه ما را تحريم ميکند، اگر يک شرکت خارجي با ما ارتباط داشته باشد ـ اين آمار مال پنج شش ماه قبل است ـ ۹ ميليارد و ۵۹۱ ميليون و ۴۰۰ هزار دلار فقط شرکتهايي را که در اين يک سال با ما همکاري کردهاند، جريمه کرده است. جديداً هم ۴۵۴ ميليون دلار ايران را محکوم کرده و پول را بالا کشيده است. نفت ما را هم از ۱۱۰ دلار به زير ۵۰ دلار رسانده است. چرا؟ شما که با امريکا دوست شدهايد. با جان کري قدم ميزنيد. با قدم زدن با امريکا ابهت ايران را زير پا گذاشتهايد. خود ظريف ميگفت پارسال حضرت آقا به من فرمودند چرا مذاکره با جان کري اندکي طولاني شد؟ حالا شما ببينيد چه ميکنند؟
چرا مذاکره با آمريکا بد است؟
چرا بد است؟ بيش از ۳۰ سال است براي دفاع از اسلام در مقابل امريکا ايستاديم، اين اخبار که پخش ميشوند ميدانيد نتيجهاش چه ميشود؟ در کشورهاي منطقه اگر مردمي خواستند عليه ظلم، امريکا و اسرائيل مبارزه کنند، امريکا ميگويد بنشينيد سر جايتان! ايراني که ۳۶ سال جلوي ما ايستاد، بالاخره مجبور شد زانو بزند و با ما کنار ميآيد.
سئوال؟ آقا اينها را نميداند؟ چرا. پس چرا قبول دارد؟ گوش بدهيد فرمايشهاي آقا را ميخوانم. آقا فرمود من با تمديد مذاکرات موافقم. آقا! حاصل تمديد مذاکرات اين است: هستهاي موقوف شده و تحريم هم برداشته نشده است. اين مسئله که به ضرر ملت ايران است. گوش بدهيد ببينيد آقا چه ميگويند. آقا ميفرمايد با تمديد مذاکرات موافق هستم به همان دليل که با اصل مذاکره موافقم. اينهايي را که ميخوانم مربوط به تاريخ ۶/۹/۹۳ است. خوب گوش بدهيد که آقا چه ميگويد و همين جا گله ميکنيم که يک بار نشد اينها به حرف آقا گوش بدهند. منافع ملت همينطور دارد از دست ميرود. آقا ميفرمايد من با تمديد مذاکرات مخالف نيستم، به همان دليل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم. با اصل مذاکرات هم مخالفت نکرديم و دليلش را هم براي مردم بيان کرديم. کجا بيان کردند؟ برايتان ميخوانم. آقا در ۱۲/۸/۹۲، يک ماه بعد از ۸ آذر که مذاکرات شروع شد، به مناسبت ۱۳ آبان ميفرمايد عدهاي آمدند و گفتند اگر با امريکا بنشينيم مشکل را حل ميکنيم. آقا فرمود من به آنها گفتم اين حرف درست نيست. خوشبين نيستم. آنها اصرار کردند. فرمودند برويد، ولي بايد تجربه شود که نشست و برخاست با امريکاييها هيچ فايدهاي ندارد. آقا براي همين موافق است که اگر بفهمند که متأسفانه عدهاي نميفهمند.
اين مذاکرهاي که امروز دارد با شش کشور انجام ميگيرد که امريکا هم جزو اين شش کشور است... يعني چه که امريکا جزو اين شش کشور است؟ يعني اگر خواستيم مذاکره کنيم، امريکا آن طرف ميز کنار بقيه کشورها بنشيند، نه اينکه بروي و جداگانه با امريکا مذاکره کني. فقط در مورد مسائل هستهاي است و لا غير. بنده هم در اول امسال در مشهد مقدس در سخنراني گفتم مذاکره در موضوعات خاص اشکالي ندارد، منتهي گفتم اعتماد ندارم و به مذاکره خوشبين نيستم، لکن ميخواهند مذاکره کنند، بکنند. ما همه به اذن الله ضرر نميکنيم.
نظر رهبري در خصوص مذاکرات هسته اي چيست؟
آقا! ضرر کرديم. چرا ضرر نميکنيم؟ ببينيد آقا چه فرمود. يک تجربه در اختيار ملت ايران است که حالا مختصراً عرض خواهم کرد. اين تجربه، ظرفيت فکري ملت را بالا خواهد برد. به کلمات آقا دقت کنيد. مثل تجربهاي که در سال ۸۲، ۸۳ در زمينه تعليق غنيسازي انجام گرفت. در سال ۸۴ کل هستهاي را تعليق کرديم. آقا ميگويند دو سال کشور را عقب انداختند. از خود شخص آقاي ظرفي هم سئوال کردم. آن سالي که کشور ما دو سال عقب افتاد، چه کساني مذاکرهکننده کشور ما بودند؟ سرش را پايين انداخت. همين ظريف در سال ۸۳، ۸۴ کل هستهاي ما را تعطيل کرد. آقا فرمود دو سال کشور را عقب انداختند. چرا ايشان دو باره وارد اين قضيه شود و اينجوري امضا کنند؟ برايتان ميخوانم: «مثل تجربهاي که در سال ۸۳، ۸۴ در زمينه تعليق غنيسازي انجام گرفت که آن وقت تعليق در غنيسازي را در مذاکرات با همين اروپاييها جمهوري اسلامي براي مدتي پذيرفت. دو سال عقب افتاديم، لکن به نفع ما تمام شد.» عقب افتاديم. چرا به نفع ما تمام شد؟ ببينيد آقا دنبال چيست. آقا ميفرمايد: «چرا؟ چون فهميديم...» اين را بايد بفهميم. «چون فهميديم با تعليق غنيسازي اميد همکاري از طرف کشورهاي غربي مطلقاً وجود ندارد.» الان همه چيز را دادهايم، پس چرا از تحريم دست برنميدارند؟ «اگر ما آن تعليق اختياري را که البته به نحوي تحميل شده بد، لکن قبول کرديم، مسئولين ما قبول کردند، آن روز قبول نکرده بوديم...» امروز هم همين حرفها را ميزنند. «ممکن بود کساني بگويند اگر شما يک ذره عقبنشيني ميکرديد، همه مشکلات حل ميشدند و پرونده هستهاي ايران عادي ميشد. آن تعليق غنيسازي اين فايده را براي ما داشت که معلوم شد با عقبنشيني و تعليق غنيسازي و عقب افتادن کار و تعطيل کردن بسياري از کارها مشکل حل نميشود.» تحريم را برنميدارد. «طرف مقابل دنبال مطلب ديگري است.» دنبال چيست؟ «دنبال اسلام است. اين را ما فهميديم، لذا بعد از آن غنيسازي را آغاز کرديم.» آقا ميگويد اگر اين فايده را داشته باشد و اينها بفهمند. «غنيسازي را شروع کرديم. امروز وضعيت جمهوري اسلامي با سال ۸۲ زمين تا آسمان فرق کرده است. آن روزها سر دو سه سانتريفيوژ چانه ميزديم، در حالي که امروز چندين هزار سانتريفيوژ مشغول کار هستند و جوانان، دانشمندان، محققين و مسئولين ما همت کرده و کارها را پيش بردهاند، بنابراين از مذاکراتي هم که امروز در جريان است، ضرر نخواهيم کرد، اما به شرط اينکه بفهمند با رفتن به سوي امريکا مسئله حل نخواهد شد.» اگر بفهمند! «البته بنده همچنان که گفتم خوشبين نيستم و فکر ميکنم از اين مذاکرات آن نتيجهاي را که ملت انتظار دارد به دست بيايد، لکن تجربهاي است و پشتوانه تجربي ملت ايران را افزايش خواهد داد و تقويت خواهد کرد. ايرادي ندارد، اما لازم است ملت بيدار باشد. ملت بايد بيدار باشد و بداند چه اتفاقي دارد ميافتد.» به من ميگويند چرا از پارسال داري مدام اين توافقنامه را براي مردم ميخواني؟ جواب: مولايمان، مقام معظم رهبري فرمود مردم بايد بدانند چه اتفاقاتي دارد ميافتد. چرا مردم بايد بدانند؟ «تا بعضي از تبليغاتچيهاي مواجببگير دشمن...» اين روزنامهها «... از روي سادهلوحي نتوانند افکار عمومي را گمراه کنند. يکي از ترفندها و خلافگوييها اين است که اينجور به افکار عمومي مردم القا کنند که اگر ما در قضيه هستهاي تسليم طرف مقابل شديم، همه مشکلات معيشتي، اقتصادي و غيره حل و تحريمها برداشته ميشوند. دارند اين را تبليغ ميکنند.» يک سال بعد در ۲۲/۵/۹۳ سفرا پيش آقاي روحاني رفتند و ايشان گفت فقط يک کشور استثناست و نبايد با او رابطه داشته باشيم و آن هم اسرائيل است. آقا فرمود: نه، دو کشور هستند. با امريکا هم نميشود رابطه داشت. چرا؟ چون هر چه با امريکا نشستيم، جز ضرر براي ملت ايران چيزي نداشت. الان منافع را از دست دادهايم و تحريم هم برداشته نشدهاست. «در اين ميان دو استثنا وجود دارند. رژيم صهيونيستي و امريکا. رابطه با امريکا و مذاکره با اين کشور جز در موارد خاصي براي جمهوري اسلامي ايران نه تنها هيچ نفعي ندارد، بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلي است که دنبال کار بيمنفعت برود؟»
شما که ميگوييد عاقل هستيد. دولت تدبير و اميد است و راه ميرويد و ميگوييد مقام معظم رهبري... صداقت هم چيز خوبي است.
واکنش امريکا بعد از توافق ژنو
«عدهاي اينجور وانمود ميکردند که اگر با امريکاييها دور ميز مذاکره بنشينيم بسياري از مشکلات حل ميشوند. ما ميدانستيم اينجور نيست، اما قضاياي سال اخير براي چندمين بار اين واقعيت را اثبات کرد. در گذشته ميان مسئولان ما و مسئولان امريکا هيچ ارتباطي نبود، اما در يک سال اخير به خاطر مسائل حساس هستهاي و تجربهاي که مطرح شد...» آمدند پيش آقا و اصرار کردند بگذاريد يک بار ديگر هم بنشينيم. در سال ۸۳، ۸۴ هم که شما نشستيد و همه چيز را داديد «و تجربهاي که مطرح شد انجام ميشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه...» چرا آقا فرمود تا سطح وزارت خارجه؟ آقاي روحاني چرا به اوباما زنگ زدي؟ رابطه ميبايست در سطح وزارت خارجه بود. در اين سفر خبر دارم که فشار آوردند که حتماً بايد با اوباما بنشيني. «قرار شد تا سطح وزارت امور خارجه نشستها، مذاکرات و تماسهايي داشته باشند، اما از اين ارتباطات نه تنها فايدهاي عايد نشد، بلکه لحن امريکاييها تندتر و اهانتآميزتر شد.» شرمن برگشته و گفته در DNA تکتک ايرانيها فريب است. بيانيه داده و گفتهاند بايد در ايران همجنسبازي آزاد شود. آقاي روحاني يک سفير فرستاد. در عمر جمهوري اسلامي سابقه ندارد. آقاي روحاني و ديگران اين همه دارند به امريکا نزديک ميشوند، آن وقت امريکا پايش را در يک کفش کرد و گفت اين فرد را قبول ندارم و او را عوض کرد. هر چه اينها عقبنشيني ميکنند، امريکا حتي يک قدم هم عقبنشيني نميکند. شرمن ميگويد ما بهقدري با تيم مذاکرهکننده ايران صميمي هستيم که اسم کوچک همديگر را صدا ميزنيم، خانوادههاي ما به همديگر تلفن ميزنند. من در جلسه نشسته بودم. کار به جايي رسيده است که سر تيم مذاکرهکننده داشت نوهدار شدن شرمن را هم براي ما نقل ميکرد. شما اينقدر به امريکا نزديک شدهايد. امريکا عقبنشيني کرد و تحريمها را برداشت؟ دانشمند ما را از نروژ و فنلاند اخراج کردند. توهينهايشان يک مورد و دو مورد نيست. از اين ارتباطات نه تنها فايدهاي عايد نشد، بلکه لحن امريکاييها تندتر و اهانتآميزتر شد و توقعات طلبکارانه بيشتري را در مذاکرات و تريبونهاي عمومي بيان کردند. ميدانيد به ما چه گفتهاند؟ ما به آژانس کاري نداريم و امريکا برگشته و گفته است از اين به بعد خود من بايد سالي چهار بار مراکز نظامي شما را بازديد کنم. از اين به بعد هر تست موشکي داريد بايد با اجازه من باشد. در مجموع آقا ميفرمايند: «معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخيها به هيچ چيز کمک نميکند.» چرا آقايان ادامه ميدهند؟ دائماً هم پشت تريبونها ميگويند مقام معظم رهبري... مقام معظم رهبري دارد اين را ميگويد. امريکاييها نه تنها دشمنيها را کم نکردند، بلکه تحريمها را هم افزايش دادهاند. البته ميگويند اين تحريمها جديد نيستند. چه کسي ميگويد جديد نيستند؟ شخص آقاي ظريف ميگويد جديد نيستند. همان حرف امريکاييها را ميزند. ببينيد آقا چه ميگويد: «بلکه تحريمها را هم افزايش دادند. البته ميگويند اين تحريمها جديد نيستند، اما در واقع جديد است» و مذاکره در زمينه تحريم هم فايده نداشته است. آخرين جمله آقا اين است: «تا وقتي وضع کنوني يعني دشمني امريکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره امريکا در باره ايران ادامه دارد، تعامل با امريکا نيز هيچ وجهي ندارد.» حالا با امريکاييها قدم هم ميزنند! دارند اعلام ميکنند ما دستهايمان را بالا بردهايم.
نتيجه مذاکره با آمريکا، تحريم هاي جديد و تعرض بيشتر آمريکا بود
عرضم را جمع و خيلي عذرخواهي ميکنم. چارهاي نداشتم. يک سري چيزهاي ديگر هم هست، نميخواهم برايتان بخوانم. فقط اين نکته را بدانيد که هر وقت با امريکاييها نشستيم مشکل ما حل ميشود، نميشود. در عمل هم ديديم همه هستهاي را داديم و هيچ چيزي نصيب ما نشد. روز به روز تحريم جديد، روز به روز پولهاي ما را ميگيرند. ما تصميم دشمني با امريکا نداريم. پس نشستن با امريکا و باج دادن به او فايدهاي ندارد. شاهدش اين است. هر وقت جلوي امريکا ايستاديم نفت ما گران شد. هر وقت دولت اصلاحات سر کار آمد، اينها دولت اصلاحات هستند، دوره خاتمي نفت شد هفت، هشت و دوازده دلار. اين دولت هم که سر کار آمده است، اين همه اينها با هم خوبند، نفت از ۱۱۰ دلار به زير ۵۰ دلار رسيده است. چرا؟ قرآن ميفرمايد که ويژگي سگ اين است.
آقا! نعمت و زندگي ما دست امريکا نيست، دست خداي متعال است. برگرديد به اقتصاد مقاومتي، برگرديد به طرف جوانهايمان، برگرديد واردات و کالاهاي لوکس را قطع کنيد. چرا پورشه وارد ميکنيد؟ بياييد به زندگي مردم برسيد. دنبال حاشيهسازي هم نباشيد. نميخواستم اين را بگويم، ولي جالب است همين ظريف، روحاني و اينها از دست خود من شکايت کردهاند. نماينده مجلس حق دارد اظهار نظر کند. در مجلس نشسته بودم يک وقت ديدم زنگ زدند که پروندهات به دادگاه ويژه رفته است. گفتم من نماينده هستم. گفتند خب باش! بفرما دادگاه ويژه. رفتم و ديدم آقاي ظريف پرونده قطوري برايم درست کرده است که نبويان دارد در راستاي امريکا حرکت ميکند. چرا؟ چون اين چيزها را دارد ميخواند. بگذريم. بيدار باشيم. حواسمان جمع باشد. بدانيم اين حرف غلطي است و نشست و برخاست با امريکا هيچ فايدهاي ندارد. براي سلامتي تکتک اين ملت بزرگ و قهرمان ايران صلوات ختم کنيد. به خدا قسم مردم بسيار خوبي داريم. در اين مملکت روي دو قشر قسم حضرت عباس ميخورم، يکي مردم و يکي مقام معظم رهبري. اين وسط مسئولين مثل بنده فايده نداريم. براي سلامتي تکتک اين مردم بزرگ و قهرمان ايران که ما به خدا قسم افتخار ميکنيم که چنين ملتي داريم و سلامتي همه مراجعمان و در رأس آنها مقام معظم رهبري و در رأس همه سلامتي وجود مقدس امام زمان(عج) و نابودي دشمنان اسلام، اين ملت و مقام معظم رهبري صلواتي ختم بفرماييد.
واکنش مجلس در مذاکرات هسته اي چه بود؟
شما نماينده مجلس هستيد. بفرماييد شما نمايندگان چه کار کرديد؟ منافع ملت دست شماست. چه کار کردهايد؟
فرمايش صحيحي است. ميپرسند شما نمايندگان چه کار کردهايد؟ چرا حرف نميزنيد؟ مردم که کاري از دستشان برنميآيد. توجه کنيد. اين انتقاد شما را به خودمان صد در صد قبول دارم. ما چند نماينده داريم اين طرف و آن طرف ميچرخيم و تبليغ ميکنيم. چرا همه نمايندهها نميآيند؟ چرا نبايد همه را بياوريم؟ دنبالش هستيم. انتقاد شما صد در صد وارد است، اما حواستان جمع باشد. اينها با اين کارها برنامههاي ديگري هم دارند. به قول خودشان ميگويند دو سال بعد انتخابات مجلس داريم. حواستان جمع است؟ بالاتر. انتخابات مجلس خبرگان داريم. عين جملهشان اين است که بايد خبرگاني درست کنيم که بتواند رهبر را استيضاح کند. بدانيد دنبال چه چيزي هستند. بيدار باشيد. مردم بايد بيدار باشند که دو باره سرمان کلاه نرود. وظيفه ما صد برابر شماست. درست هم هست. بايد بيشتر کار کنيم.
برداشتن همه جانبه تحريم ها خواسته رهبري براي توافق است
مقام معظم رهبري فرمودند بايد تحريمها را همهجانبه بردارند.
بله، آقا يک شرط گذاشتند. نميخواستم اينها را بگويم. داريد دهان بنده را باز ميکنيد. آقا فرمودند هستهاي و همه چيز را داديد، حالا بايد همه تحريمها را بردارند. الان ميدانيد چه شده است؟ اينها دارند مذاکره ميکنند. امريکا گفت تحريمها را برميدارم. البته نگفت برميدارم و رفع ميکنم، گفت تعليق ميکنم، يعني باز قابل برگشت است. اينها را کي برميداريد؟ خبر داريد؟ امريکا گفت ۲۰ سال بعد برميدارم. اينها دارند چانه ميزنند کمي کمتر شود و ميگويند ۲۰ سال خيلي زياد است.
بدانيد امريکا چه جوري است. خود امريکا ميگويد به چهار دليل تحريم گذاشته است:
۱. به خاطر دفاع از حزبالله ـ به قول اينها تروريسم.
۲. به خاطر اينکه حقوق بشر در ايران رعايت نميشود.
۳. به خاطر موشکها. چرا موشکي ساختهايد که به اسرائيل ميرسد و اسرائيل را سر جاي خودش مينشاند؟
۴. به خاطر هستهاي.
گفتهاند ۲۰ سال بعد فقط تحريم در باب هستهاي را برميداريم و آن سه تا همچنان سر جاي خودش باقي است. شما را به خدا مذاکره با امريکا به نفع ماست؟ يک ذره عقبنشيني ميکنند؟ تازه در هستهاي هم گفتهاند. يکپنجم آن را برميداريم. رفتم وزارت امور خارجه و گفتم پس قرار نيست همه هستهاي را بردارند؟ گفتند نه، يکپنجم. تازه دارند چانه ميزنند بهجاي ۲۰ سال بشود پنج سال و ده سال. امريکا دارد ميگويد پانزده سال، خيرش را ببينيد! تا پانزده سال بعد هم تعليق است، رفع نيست. پانزده سال بعد وقتي برداشته خواهد شد که مشکل موشکي شما حل شود، مشکل PNB حل شود. آژانس بيايد و رضايت بدهد. براي ژاپن ۳۰ سال طول کشيد تا آژانس رضايت داد. تازه ژاپني که با خودشان است. پس به نظر شما تحريمها کي برداشته ميشود؟ آقا! بايستيد. هر زمان که ايستاديد اين سگ عقبنشيني ميکند. يک نمونه برايتان ميگويم. در جنگ با همين تحريمها چقدر پيروز شديم؟ در پزشکي در منطقه بر قله ايستادهايم. اول انقلاب همه کشورهاي منطقه تحت سيطره امريکا بودند. لبنان تحت اشغال اسرائيل بود. از شما سئوال ميکنم الان لبنان در اشغال اسرائيل است؟ يکي از سربازهاي مقام معظم رهبري ـ سيد حسن نصرالله ـ پشت تريبون رفته و اعلام کرده است اسرائيل! اگر مردي بيا يک وجب از خاک لبنان را اشغال کن.
سئوال؟ در لبنان ما از امريکا شکست خورديم يا امريکا از ما شکست خورد؟ در سوريه ما از امريکا شکست خورديم يا امريکا از ما شکست خورد؟ در عراق ما داريم از امريکا شکست ميخوريم يا امريکا دارد از ما شکست ميخورد؟ در يمن! تحليلگر کويتي صدايش بلند شد که سران عرب! بيدار شويد. ايران سه پايتخت بيروت، دمشق و بغداد را گرفته است و دارد صنعا را هم ميگيرد. چه کسي دارد در کشورها شکست ميخورد؟ در سوريه، عراق، لبنان و يمن امريکا از ما شکست خورد. کدخداي منطقه ملت ايران است. نرويد کدخدا را ببينيد. مشکل ما اينهاست. متأسفانه باور ديگري است. بگذريم. براي سلامتي خود و خانوادهتان صلوات بفرستيد.
پس لازم شد ديگر شعار «مرگ بر امريکا» را بدهيم.
[شعار مرگ بر امريکاي حضار]
منبع:رجانيوز